گروهک رجوی مدتی است که مدعی شده یک شرکت امنیت سایبری به نام «تردستون» اقدام به تهیه گزارشی از فعالیت های سایبری نظام ایران علیه منافقین در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی نموده است و درنتیجه این گزارش به این نتیجه رسیده که نظام ایران با بهکارگیری گسترده ابزارهای سایبریاش در حال حملات گسترده علیه منافقین در سراسر دنیا میباشد.
منافقین ادعا کردهاند که گزارش تردستون حاصل سه ماه کار تحقیقاتی است و درنتیجه آن اعداد و ارقام اعجابانگیزی بهدستآمده است که نشان از فعالیت چندین هزار اکانت در بسترهای توئیتر، اینستاگرام، تلگرام و... علیه منافقین و مریم رجوی است.
به ادعای دار و دسته رجوی شرکت تردستون که اطلاعات مشخصی در موردش در فضای اینترنت وجود ندارد، فعالیت انبوه اکانت های موردحمایت نظام ایران برای اقدامات سایبری از قبیل هک، تخریب روانی منافقین و انواع حملات سایبری است.
در بخش مربوط به فعالیت های تولید محتوا و تخریب روانی منافقین در فضای توئیتر در گزارش موردادعای منافقین اشارهشده است که ۲۶ هزار و ۶۰۰ صفحه توئیتر فعالیت میکنند. همچنین در این گزارش گفتهشده است که این حسابهای توئیتر در پوششهایی نظیر سلطنتطلب، ری استارت، رفرمیست و افراد عادی و غیرسیاسی فعالیت دارند.
همچنین برخی از این حسابها و هویتها به افراد جداشده از سازمان ربط دادهشدهاند که اکنون علیه سازمان و رجویها فعالیت میکنند.
منافقین از قول مدیر شرکت امنیت سایبری تردستون همچنین گفتهاند که او ۱۰ سال است که رفتار سایبری نظام ایران را رصد میکند و در تحقیق اخیر نیز به این نتیجه رسیده است که نظام ایران از منافقین وحشت دارد! همچنین از قول این فرد ادعاشده است که برخی از شرکتکنندگان از پروژه سایبری ایران علیه سازمان که او نمیتواند نامی از آنها ببرد، با شرکت وی ارتباط گرفته و اطلاعاتی در رابطه با انجام پروژه ارائه کردهاند.
جستجویی ساده اجمالی در فضای اینترنت در خصوص شرکت تردستون و جف باردین نتایجی غیر ازآنچه خود منافقین انتشار دادهاند را نشان نمیدهد. شاید اگر ارتباط این شرکت ناشناخته و مدیر آن با منافقین بیشتر مورد جستجو قرار گیرد خیلی زود مشخص گردد که اساس این تحقیق و نتایج آن چگونه بهدستآمده است.
اما محتوای این گزارش هم نکات جالبی دارد که البته هیچیک از آنها مسئله پوشیده و تازه کشفشدهای نیست و صرفاً به شکلی تحریفشده و توأم با داستانپردازی به سود منافقین روایتشده است. حال اگر فرض را بر آن بگیریم که گزارش ادعایی منافقین صحت داشته باشد و آمار و ارقام آن نیز بیهیچ کم و کاستی بهطور واقعی بیانشده باشد، میتوان در فضایی واقعی و بهدوراز توهم برای دار و دسته رجوی روشن کرد که در فضای حقیقی نگاه به این گروهک چگونه است و به شکلی طبیعی بازخورد آن در شبکه های اجتماعی ظهور و بروز دارد.
اینکه منافقین این حجم از صفحات توئیتر و دیگر شبکه های اجتماعی را علیه خود یافتهاند، نه حاصل ارتش سایبری و نه پروژهای تخریبی و نه فعالیت رباتها است؛ بلکه این حجم از اظهارنظرهای منفی و توأم با نفرت علیه این گروهک تروریستی حاصل اقدامات این فرقه علیه ملت ایران است که البته خود رجویها از جزئیات آن بیشتر اطلاع دارند. اگر از همه خیانتها و جنایتهای منافقین هم صرفه نظر کنیم، باز ترور ملت ایران در کوچه و خیابان در دهه ۱۳۶۰ و همکاری با صدام در جنگ تحمیلی علیه ایران دو حادثه تاریخی است که رجوی و گروهکش را در فهرست دشمنان ملت ایران برای همیشه ثابت نگه میدارد.
آنچه در اظهارنظرهای متعدد علیه این فرقه تروریستی در توئیتر رخ میدهد، به حافظه تاریخی ملت ایران بازمیگردد و حتی این مورد را نیز باید در نظر گرفت که دار و دسته رجوی سالهاست که در اولویتهای موضوعی ملت ایران نیستند، وگرنه حجم محتوای منفی علیه این فرقه باید اعداد و ارقامی بسیار بیشتر ازآنچه اکنون هست را در شبکه های اجتماعی ثبت میکرد.
اینکه منافقین مدعی هستند پوششهای دیگر گروههای ضدانقلاب همچون سلطنتطلبان و رفرمیست ها برای نشر محتوای منفی علیه منافقین استفاده میشود هم ادعای نادرستی است. زیرا این مهم در فضای حقیقی نمونههای فراوانی دارد و بهتبع آن در فضای مجازی نیز بازخورد خواهد داشت. بهعبارتدیگر منافقین در میان هیچکدام از گروههای ضدانقلاب از حداقل محبوبیتی هم برخوردار نیستند و این رابطه بهگونهای است که دیگر گروهها ازجمله سلطنتطلبان حتی حاضر نیستند در جلسهای با حضور منافقین حاضر شوند. در خصوص ریشهها و دلایل این اختلاف میتوان دلایل زیادی عنوان نمود که در حوصله این مقاله نیست، اما ذکر این نکته لازم است که همین گروههای سلطنتطلب بدنامی منافقین را مانع هرگونه همکاری میدانند. ظهور و بروز این اختلاف در شبکه های اجتماعی نیز باعث شده که طرفداران سلطنتطلبی، مریم رجوی و گروهکش را به شدیدترین توهینها و انتقادات نفی کنند و اساساً حضور آنها در جریانات اپوزسیون را یکی از دلایل عدم موفقیت علیه نظام جمهوری اسلامی بدانند.
مسئله انگیزه جداشدهها برای فعالیت علیه مریم رجوی و دار و دستهاش نیز کاملاً مشخص است. افرادی که همه عمر خود را در چنگال فریب این فرقه تروریستی اتلاف شده میبینند، حالا بعد از آزادی از اسارت تلاش کنند باانگیزههای شخصی و برای جلوگیری از ادامه فعالیت های فریبکارانه این فرقه علیه آن فعالیت نمایند.
آنچه امروز در فضای شبکه های اجتماعی علیه دار و دسته رجوی در جریان است، رفتاری کاملاً خودجوش و طبیعی است، وگرنه نظام جمهوری اسلامی برای مقابله با این فرقه نه اولویتی دارد و نه اساساً خطرات و تهدیدات منافقین از آلبانی را در اندازهای میبیند که بخواهد پروژهای چند هزار نفره را علیه آن اجرا نماید.
آنچه امروز در تبلیغات پرهیاهوی منافقین دیده میشود با احتمالی ضعیف یا حاصل توهمات ذهن مریم رجوی و اطرافیانش است که همچنان در وضعیت دهه ۱۳۶۰ فریز شدهاند، یا با احتمال قوی تلاشی برای دیده شدن و در راستای سلسله تلاشهای منافقین برای اثبات کارآمدیشان به دشمنان ایران است.